به گزارش شهرآرانیوز؛ مستند «شاخهای روی آب» تلاشی متفاوت در بازنمایی زندگی و شهادت دکتر محمدمهدی طهرانچی است؛ مدیری دانشگاهی که نامش برای بخش بزرگی از جامعه، پیش از شهادت نیز آشنا بود.
این مستند نه در پی ثبت یک زندگی نامه خطی است و نه قصد دارد با مرور مسئولیتها و عناوین، تصویری رسمی و فاصله دار از سوژه اش بسازد. «شاخهای روی آب» بیش از آنکه شرح گزارش گونه یک زندگی باشد، پرترهای انسانی است که از خلال تصویر، صدا و خاطره، به شخصیت اصلی نزدیک میشود و او را در زیست واقعی اش به مخاطب معرفی میکند.
این مستند در نوزدهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت به نمایش درآمد و به یکی از آثار مورد توجه این رویداد تبدیل شد. استقبال از «شاخهای روی آب» بیش از هر چیز به دلیل زاویه نگاه آن بود؛ نگاهی که مستند را از قالب آثار مناسبتی و صرفا بزرگداشت محور خارج میکرد و آن را به یک اثر مستقل بدل میساخت. همین خلاقیتها باعث شد که در نهایت، محسن اسلام زاده و محمدمهدی حبیبی، سازندگان این مستند، جایزه ویژه هیئت داوران نوزدهمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت را به خودشان اختصاص دهند.
یکی از مهمترین ویژگیهای «شاخهای روی آب»، تازگی تصویری است که از یک شهید ارائه میدهد. این مستند شباهتی به مستندهای بیوگرافیکی مرسوم با موضوع زندگی شهدا ندارد؛ آثاری که معمولا بر بازسازی روایی و روایتهای کلیشهای تکیه میکنند. در این مستند اما، فیلم ساز با سوژهای روبه رو است که نه تنها معاصر است، بلکه سالها در متن جامعه، دانشگاه و رسانه حضور داشته است.
دکتر محمدمهدی طهرانچی در نزد افکار عمومی به عنوان مدیری شناخته میشد که عکس ها، فیلم ها، سخنرانیها و مصاحبههای فراوانی از او در دسترس بود. همین وفور مواد آرشیوی، امکان شکل گیری روایتی متنوع و چندلایه را فراهم کرده و به سازندگان «شاخهای روی آب» اجازه داده است که از یکنواختی فاصله بگیرند. در نتیجه، مستند، به جای تکرار تصویر رسمی شهید، به جزئیات شخصیت و لحظات کمتر دیده شده نزدیک میشود و میتواند مخاطبش را همراه نگه دارد.
با در نظر گرفتن رابطه ذهنی مخاطب با شخصیت اصلی مستند «شاخهای روی آب»، روشن میشود که بسیاری از مخاطبان، دکتر محمدمهدی طهرانچی را سالها پیش از شهادتش میشناختند؛ از حضور مداوم او در رسانهها گرفته تا مسئولیتهای طولانی مدتش در حوزه آموزش عالی که شاخصترین مواردش ریاست دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه آزاد اسلامی بود.
این آشنایی قبلی، فاصله معمول میان مخاطب و سوژه را از میان برمی دارد و باعث میشود تماشاگر، با شخصیتی مواجه شود که گویی او را به خوبی میشناسد.
بدین ترتیب، روایت شهادت در «شاخهای روی آب» واجد تأثیری متفاوت است؛ شهادتی که نه صرفا به عنوان یک واقعه تاریخی، بلکه به مثابه فقدان یک چهره آشنا درک میشود. همین قرابت، بار احساسی فیلم را تشدید میکند و ارتباط مخاطب با اثر را عمیقتر میسازد.
«شاخهای روی آب» در فاصلهای کوتاه پس از شهادت دکتر طهرانچی ساخته شده است؛ تصمیمی که هم نقطه قوت فیلم محسوب میشود و هم چالشی جدی برای آن. این نزدیکی زمانی باعث شده که مستند برای بیننده بسیار ملموس و زنده باشد؛ وقایع مورد روایت در این اثر هنوز در حافظه جمعی تازهاند و احساس فقدان ناشی از شهادت، خاموش نشده است.
با این حال، همین بار عاطفی سنگین، در برخی لحظات بر لحن اثر غلبه میکند. گاه احساسات ناشی از شهادت، مسیر روایت را تحت الشعاع قرار میدهد و مایههای احساسی مستند از کنترل فیلم ساز خارج میشود. با این حال، فیلم اغلب خیلی زود به لحن مناسبش بازمی گردد و در مجموع موفق میشود تعادل نسبی خود را حفظ کند و اجازه ندهد احساسات، جایگزین روایت مستند شود.
«شاخهای روی آب» را میتوان تلاشی جدی برای بازتعریف مستند پرتره درباره شهدا دانست؛ مستندی که به جای اسطوره سازی شتاب زده، بر انسانی معاصر، شناخته شده و قابل لمس تمرکز میکند. این اثر نشان میدهد که روایت شهادت، اگر از دل واقعیت زیسته و با نگاهی خلاقانه بیرون بیاید، همچنان میتواند برای مخاطب امروز جذاب، اثرگذار و درخور تأمل باشد.
علاوه بر این، «شاخهای روی آب» به اهالی هنر یادآوری میکند که پس از وقوع جنگ دوازده روزه، رسالت کاملا جدیدی بر عهده سینمای ایران قرار گرفته است که تبیین آن به زبان هنر سالها طول میکشد. در آن دوازده روز، مردم ایران چهرههایی را از دست دادند که بازنمایی چهره ایشان از نوزدهمین جشنواره سینمای مستند ایران به طور رسمی در قالب هنر هفتم آغاز شده است.